A0:  ,عصابم خیلی خورد شد...




اسمم مهدي,٢٨سالمه ,و شغلم,,,,,,,,من بنا هستم و چون ٢ساله ازدواج کردمو مستأجر هستم ,واينکه تو شهرم کمبود کاربود به تهران رفتم ,و شدم کارگر ساده ,ياواضع بگم شدم همّال,چون دوسنداشتم خانومم اول زندگي با فقر روبه رو بشه,
يروز که مشغول کار بودم زنم زنگ زد ,وبعد از احوال پرسي بهم گفت گوشيم ديروز سوخت الان ديگه گوشی ندارم ,منم زود براش پول فرستادم تا واسه خودش گوشي بخره,پسراي که کنارم کار ميکردن از برنامه اي به اسم لاين مي حرفيدن,دوستم اسرار کرد که توهم لاينتو وصل کن توش پره دختره ولي ياد زنم افتادمو بيخيال شدم ,
ولي باز با اسرار دوستام لاينو واسم نصب کردن,منم که ديدم اونا ميگنو ميخندن ,نگاهي به لاين انداختم ,و تا باز شد ,تصويره فرجامي ديدم ,عکس زنم که تو لاين بود,باخط ديگم ادش کردم وتا چند روز پستاشو لايک ميکردم
,تا اينکه ي روز تو پستش نوشت فردا ولنتاينه نميدونم واسه عشقم چي بخرم ,منم واسش کامنت گذاشتم ,,اون تورو همينجور که هستي ميخواد و عاشقته,بهم خنديدو گفت مرسي,خيلي خوشحال بودم ,کلا کبوديهايه دستمو کوبيدگي بدنمو فراموش کردم ,فرداش بهم زنگيدو ازم پول خواست ,منم واسش فرستادم,و خيلي کنجکاو بودم که چي ميخواد بخره ,
روزه,ولنتاين رسيد باخوشحالي لاينو باز کردم رفتم تو پستش ,,,,,,,,,,,,عکس يه پسرو ديدم با يک کته قهوه اي,که زيرش نوشته شده بود ,اين عشقمه کوتي که واسش خريدم قشنگه ,؟؟؟؟؟؟منم رفتم پي ويش ي عکس با لباسه کارگريم گرفتمو نوشتم ,
& عشقم عشقه جديدت مبارک&

سنجـآق شده : متن زیباعاشقانهعشقدیس لاوداستان زیبا
.دختر بی اعصاب |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد
 
cache01last1538595495